مریم ::
پنج شنبه 85/11/12 ساعت 11:44 صبح
دلم میگیره وقتی محرمهای این سالها رو با قبل ترها مقایسه میکنم
یواش یواش داره از اون اصالتش دور میشه
از مداحش گرفته تا مردم شرکت کننده
مداحایی پیدا شدن که با آهنگ شعر میخونند
به دروغ و غلو و مظلوم نمایی و حتی کوچک کردن و بر انگیختن ترحم متوسل میشوند تا به اصطلاح مجلس گرم کنند و اشک بگیرند
مردم هم دنبال همچین آدمایی میرند و یادشون رفته که چی بود و چی باید باشه
جاهایی رفتم که فقط با خوندن دو خط شعر
شعری که شاعر از ته دل گفته و سراسرش احترام و عزت و بزرگی و زیبایی بوده
مجلس منقلب شده
اشک و ناله و فریاد و شوق و عشق موج زده
روضه هایی دیدم که ۳ یا ۴ نفره یا بیشتر اما گرمتر از مجلسهایی چند صد نفره
چراش رو نمیدونم
دنبالش هم نیستم بدونم فقط غصه و حسرت می خورم
یه چیزهایی این چند ساله دیدم که دردش هیچوقت پایان نداره
دیدم جاهایی و شهرهایی که روز تاسوعا و عاشورا
نعوذ بالله مثل کارناوال بوده
یه سری وسط مشغول طبل و دهل و سنج و زنجیر و بالا و پائین کردن صدا
بقیه هم مثل تماشاچی با هیبتها و شکل و شمایلهای آنچنانی
اونجوری که هر طرف میگردی فقط و فقط اسم از امام حسین علیه السلام میبینی
گناه که موج میزنه
بی تفاوتی و خنده و جک و متلک و جمع های ۳، ۴ نفره و نگاه و دنبال کردن و .....
قدیمیاش میگن
میخواره ها و قداره کش ها و .... به احترام این ماه
همه کار رو کنار میذاشتن
مرد و مردونه
حالا عاشورا و تاسوعا روز رفیق یافتن و قرار گذاشتن و ....
شاید باورتون نشه
چند ساله اگه هیئت هم نرم روز عاشورا به هیچ وجه بیرون نمیرم
نه به بهانه دیدن هیئتهای عزاداری نه تمثال و علم دیدن
از خدا میخوام بازی نخوریم
از روزگار و بدعتها و ....
نوشته های دیگران()