سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوش خویی، محبّت به بار می آورد و دوستی رااستوار می کند . [امام علی علیه السلام]
حرف هایی که بردل ماند
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
دردسرهای راننده های خانم

مریم :: دوشنبه 85/7/10 ساعت 5:13 عصر

نمی دونم چند ماهه دیگه، چندساله دیگه ،چند دهه و قرن دیگه باید بگذره تا حقوق خانما به رسمیت شناخته بشه. مثلا همین دیروز منو خواهرم برای خرید رفته بودیم بیرون ، که یه موتورسوار بی ملاحظه که فکرمی کنم یه نسبتی هم با داداش سیاه داشت جلومون سبز شد. اولش شروع کرد به تک چرخ زدن که آره من داداش کوچیکه آرنولدم و آخر موتور سواری و بعدش رو هم خودتون حدس بزنید. صدای ترمز شدید ماشین خواهرم وبرخورد اون با موتور سوار.

به 30 ثانیه نکشید که حدود 100 نفرآدم الاف و بیکار جمع شدن دورما. موتورسوار هم پاشد و ایستاد وشروع کرد به جیغ کشیدن که: بابا خانم ترمز وسطیس. تو رو چه به نشستن پشت ماشین، بشین پشت ماشین لبایشویی. زن که راننده بشو نیس. من اگه جای شوهرت بودم همچین می زدم توی سرت که نتونی بلندشی. آی مردم بدادم برسیدم ...

مردمم فقط سرتکون می دادن و همین طور نگاه میکردن. انقدر لجم گرفته بود که می خواستم بگم: تخمه بدم خدمتتون. سینما خیابونه پایینیه!!!!!

توی اون لحظات تنها کاری که تونستیم بکنیم این بود که زنگ بزنیم به پلیس 110 و منتظر بشیم که بیاد. موتوری هم تا فهمید زنگ زدیم به پلیس سریع خودش رو جمع و جور کرد و زد به چاک! حتما یا گواهینامه نداشته یا مدارک موتور همراهش نبوده وگرنه اینکه من دیدم ول کن نبود.....


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یعنی من چه جوری می میرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
حرف هایی که بردل ماند
مریم
Link to Us!

حرف هایی که بردل ماند

Hit
مجوع بازدیدها: 133033 بازدید

امروز: 15 بازدید

دیروز: 18 بازدید

Day Links
مهندس موبایل [256]
[آرشیو(1)]


Archive


نوشته های پیشین
نوشته های پیشین(2)
نوشته های قبل
بهار 1386
زمستان 1385

links
حرف های جوانی
رازدل
جوان ایرانی
یادداشت های یک پلیس (داداشی گل خودم)
بازی بزرگان
ناتانائیل! ای کاش عظمت در نگاه تو باشد...
دلم برای تو ای شهریار تنگ شده
یک دل خون می نویسد برای یک تکه نان

LOGO LISTS











In yahoo

یــــاهـو

My music

Submit mail