محرم از راه رسید. صدای طبل. فریاد سنج ..................
یادمه پارسال ماه محرم خدا قسمت کرد ده روزاز ماه محرم رو شلمچه باشیم. حال و هواش قابل وصف نیست. فقط می خوام اینو بگم که چشم دوخته بودم به خاک شلمچه و به دروازه بصره نگاه می کردم و با خودم فکر می کردم یعنی میشه سال دیگه ماه محرم خدا قسمت کنه کربلا باشم و به گنبد طلایی آقا زل بزنم. کنار قبر شش گوشش بنشینم و با مولام حرف بزنم و باهاش درددل کنم. حالا هم تمام آرزوم همینه.................
نوشته های دیگران()