سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا دانشمند باش و یا دانشجو و مبادا که بازیگوش و لذت جو باشی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
حرف هایی که بردل ماند
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
تولدم مبارک نباشه

مریم :: شنبه 85/10/16 ساعت 9:43 عصر

سلام

نمی خواستم حالا حالا ها آپ دیت کنم از نظرروحی بهم ریختم. خودمم نمی دونم چه مرگم شده؟

فردا تولدمه برعکس هرسال که برای این روز جشن می گرفتم و به قول بعضی ها می ترکوندم امسال اصلا بازم به قول بچه ها تو مودش نیستم. ریختم بهم. اصلا چرا بایدبرای سالروز تولدم جشن بگیرم وقتی نمی دونم تا دو ثانیه دیگه هستم یا نه!

درگذشت آقای نظری و آقای ابوالقاسمی پور خیلی تو روحیم تاثیرگذاشته. یکی از بچه ها دیروز می گفت معلوم نیست نفربعدی کی باشه؟

دلم لرزید؟ خدای من ...........من خیلی بنده بدی بودم . من از مردن می ترسم . نمی خوام بمیرم.فقط تویی که درتمام لحظات زندگیم بودی و به همه زوایای زندگی من واقفی خودت می دونی چقدربد بودم

من رو به خوبی و بزرگواری خودت ببخش.

آدم هرچی بزرگتر میشه به مرگ لحظه به لحظه نزدیکتر میشه. نکنه فکرکنین دو دستی چسبیدم به زندگی و بی خیالش هم نمیشم ها. من ازمرگ می ترسم.

تولدم مبارک نباشه.

.دیروز تمام شد و امروز یه روز دیگه است.

سلام

امروز 17 دی ماهه. دوستان(نگین جونم؛ مدیر وبلاگ تا ............شقایق ؛و آقای تجلی) انقدر لطف داشتن و انقدر شرمنده کردن که من نمی دونم چی بگم با این همه شرمندگی.

ممنون که بهم سرزدین و تبریک گفتین.نگین جون اینم به خاطرتو:

تولدم مبارک


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یعنی من چه جوری می میرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
حرف هایی که بردل ماند
مریم
Link to Us!

حرف هایی که بردل ماند

Hit
مجوع بازدیدها: 133054 بازدید

امروز: 4 بازدید

دیروز: 0 بازدید

Day Links
مهندس موبایل [256]
[آرشیو(1)]


Archive


نوشته های پیشین
نوشته های پیشین(2)
نوشته های قبل
بهار 1386
زمستان 1385

links
حرف های جوانی
رازدل
جوان ایرانی
یادداشت های یک پلیس (داداشی گل خودم)
بازی بزرگان
ناتانائیل! ای کاش عظمت در نگاه تو باشد...
دلم برای تو ای شهریار تنگ شده
یک دل خون می نویسد برای یک تکه نان

LOGO LISTS











In yahoo

یــــاهـو

My music

Submit mail