سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش به خداوند برترینِ دو دانش است . [امام علی علیه السلام]
حرف هایی که بردل ماند
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
نکن عزیزم

مریم :: جمعه 85/7/7 ساعت 11:12 صبح

نکن عزیزم . وجود مرا بررسی نکن . ببین چقدر کار داری ، برو توی آشپزخانه ، هواست باشد چایی جوشیده نشود ، ببین برای مهمانی امشب کم و کسری ای نباشدها ، یکوقت خدایی نکرده تا صد پشت بام آنورتر میشنوی کم بینی خودشان را مینویسند به پای کم توجهی تو .

 تو اگر میدانستی نسبیت چه بلاها سر من نیاورده دلت میسوخت . شک ندارمها که میسوخت . میدانی مشکل ذهن من یک اختلال مادرزادیست که چاره ای ندارد . انگار باید همیشه مشغول باشد . انگار استراحت و اینها بلد نیست . نشسته ببیند چه وقت تو نیستی ، رو بیاورد به همه ی نظریه های سبک مغزانه ی بشری !

میبینی مرا عزیز ؟ نه بابا ، بینایی تو هم نسبیست . شنوایی تو هم نسبیست . گویایی تو هم . حالا دیگر از من خرده نگیر . اگر نسبی نبود نقض نمیکردی قانون چند کلامی < جایی باش که باید باشی  > را ...


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یعنی من چه جوری می میرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
حرف هایی که بردل ماند
مریم
Link to Us!

حرف هایی که بردل ماند

Hit
مجوع بازدیدها: 131946 بازدید

امروز: 3 بازدید

دیروز: 3 بازدید

Day Links
مهندس موبایل [256]
[آرشیو(1)]


Archive


نوشته های پیشین
نوشته های پیشین(2)
نوشته های قبل
بهار 1386
زمستان 1385

links
حرف های جوانی
رازدل
جوان ایرانی
یادداشت های یک پلیس (داداشی گل خودم)
بازی بزرگان
ناتانائیل! ای کاش عظمت در نگاه تو باشد...
دلم برای تو ای شهریار تنگ شده
یک دل خون می نویسد برای یک تکه نان

LOGO LISTS











In yahoo

یــــاهـو

My music

Submit mail