سلام
يه شعره كه هنوز تو وبلاگم نذاشتم ولي اين مطلبتونو كه خوندم گفتم اول براي شما بفرستم
در پناه مولا ولي عصر
جلوه او
مرگ
11-11-85
جوجه اي سر مي زند از تخم
كودكي متولد مي شود
پرنده نورسي براي اولين بار از لانه مي پرد
چه كسي نام مرگ مي نهد بر اين حوادث پر شور؟!
كه
بر دريدن تخمِ تن
متولد شدنم از زهدان ماده
پرگشودنم از لانه طبيعت
نام سنگين مرگ نهاده ايد.
ايستاده ام بر شاخسار نازكي از درخت مُلك
-كه «مادرم» درون لانه اي به روي آن مرا پرورد-
آماده پريدن،
در آسمانِ ناشناخته ملكوت.
مضطربم
كه پر هاي خويش را نيازموده ام
هنوز
و
پرواز را نياموخته ام
هيچ گاه،
بي هيچ تجربه اي
فقط با توكل بر «مادر»
بر روي موجي از نسيم
خواهم پريد
و هيچگاه به اين نخواهم انديشيد
كه عاقبت افتادن
چه خواهد بود.
م.ع.خ وبلاگ جلوه او