هرچه از روشني و سرخي داريم ، برداريم
در کنار هم نشينيم و بگذاريم
که دوستي ها
سدي باشد در برابر تاريکي ها
نسيم و شاد باشيم و بگويم و بخنديم
بگذاريم هرچه تاريکي است
هرچه سرما و خستگي است
تا سحر از وجود مان رخت بر بندد
تا صبح شب يلدا بيداري را پاس داريم و
سرخي انار را اسلحه اي سازيم
براي نبرد با ظلمت
تا صبح راهي دراز است