• وبلاگ : حرف هايي كه بردل ماند
  • يادداشت : به يادگارنوشتم خطي زدلتنگي
  • نظرات : 14 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام. با توجه به محتواي خوبي که داريد، خوشحال ميشم اگر با هم تبادل لينک داشته باشيم. لطفا سايت من رو ببينيد و اگر مايل بوديد توي سايتم برام پيغام بگذاريد تا تبادل لينک کنيم. قبلا هم پيغام گذاشتم براتون ولي جوابي ندادين.

    14پيام خصوصي...

    2پيام عمومي...

    عجيب و جالب بود...

    نديده بودم تا به حال توي هيچ جا...

    موفق و پيروز باشيد...

    *************************

    Peace,Love,Humanity

    و كلاس برود، خود را چهار ماه در خانه زنداني كرد و در دانشگاه سراسري رتبه 54 را آورد. پوپك مي‌توانست رشته حقوق را انتخاب كند، جالب اين‌كه خواهرش هم پيش از او در كنكور سراسري رتبه 56 را آورد و در حقوق دانشگاه تهران قبول شد. اما پوپك مي‌گفت به حقوق علاقه‌اي ندارد، از اين رو در رشته روان‌شناسي باليني دانشگاه تهران پذيرفته شد و در دانشگاه تهران، پايان‌نامه‌اش را در رشته تئاتر درماني نوشت كه سخت مورد توجه قرار گرفت. در همان زمان با اهالي تئاتر آشنا شد و رو به هنر آورد، همان چيزي كه آرزويش بود. من هم هرگاه به پوپك مي‌گفتم: عزيزم تو روان‌شناسي خواندي، بهتر نيست ادامه تحصيل بدهي و به درجه دكترا نايل شوي، او مي‌گفت: <مامان، اتفاقا در هنر بازيگري، روان‌شناسي نقش موثري دارد.>

    او چگونه رو به بازيگري آورد؟ او با دوستانش در دانشكده هنر، تئاتر <پل> را بازي كرد. تئاتري هم به نام <زمستان>66 در سال 74 بازي كرد كه پوپك در آن تئاتر جايزه اول را گرفت و از او تقدير شد. آن شب در تالار وحدت، او برايمان مايه افتخار شد. بعد از اين تئاتر، او در سكانس‌هايي از مجموعه تلويزيوني <سرزمين سبز> بازي كرد كه هيچ‌گاه پخش نشد و نمي‌دانيم كه چرا اين گونه شد؛ سپس در دنياي شيرين دريا بازي كرد، پس از آن در فيلم‌هاي سينمايي موج مرده، آخر بازي، سيندرلا، مجموعه مرواريد سرخ و سپس نرگس..

    ادامه تحصيل در آمريكا

    مادر پوپك مي‌گويد: پس از اين‌كه جايزه سيمرغ بلورين را به خاطر بازي در فيلم سينمايي <موج مرده> از آن خود كرد، او در

    سال 80 به آمريكا پيش خواهرش رفت، البته قصدش از رفتن ادامه تحصيل بود؛ خيلي‌ها به او گفتند كه حالا زمان مناسبي نيست، تو الان مي‌تواني به پيشنهادات خوبي فكر كني، اما او عزمش را جزم كرده بود كه پيش خواهرش برود. گويا پس از اين‌كه رفته بود پشيمان شده و دايما با ما تماس مي‌گرفت كه نمي‌تواند در آنجا زندگي كند و مي‌خواهد به ايران بازگردد. من، پدر و خواهرش هم به او مي‌گفتيم كه حداقل فوق‌ليسانست را بگير و سپس برگرد، كه او گفت: نه من نمي‌توانم، سپس به بهانه ديدن ما به ايران آمد، چند ماهي بود و دوباره رفت، پس از هشت ماه دوباره به ايران بازگشت و صريحا به ما گفت: كه مي‌خواهم به بازيگري ادامه بدهم.

    _ _ _

    از مادرش مي‌پرسيم كه او هيچ وقت در رابطه با مرگ صحبت مي‌كرد و

    ( بنام تو اي آرام جان )


    ماه مبارك رمضان مدرسه ي تقوا و روزه ي ان درس استقامت است

    خدارا شاكرم كه يك بار ديگر لياقتمان بخشيد و ما را به ميهمانيش فراخواند و توفيق درك ماه مبارك رمضان ، لحظات شيرين مناجات و عبادت را به ما عطا نمود تا از رهگذر اين ماه گرانقدر ، روح و جان خود را در زلال جاري بندگي ، تطهير نموده و همراه با قافله ي نور « سير الي الله » نماييم و از بركات و عنايات خاص حق تعالي جَل و علي ، نسبت به روزه داران واقعي بر خوردار شويم

    ماه مبارك رمضان ، فصل تعظيم شعائر اسلامي و بهار تلاوت قرآن و تامل در ايات كتاب الهي ، ماه توبه و خود سازي است


    همراه با عرض تبريك به مناسبت حلول ماه مبارك رمضان و ارزوي قبولي طاعات ، توفيق همگان را در اين ميهماني الهي از درگاه خداوند سبحان خواستارم

    التماس دعا ..... يا علي مدد